جدول جو
جدول جو

معنی حسن مقطع - جستجوی لغت در جدول جو

حسن مقطع
در ادبیات در فن بدیع آوردن عبارتی شیرین و دلنشین در پایان سخن
تصویری از حسن مقطع
تصویر حسن مقطع
فرهنگ فارسی عمید
حسن مقطع
(حُ نِ مَ طَ)
تهانوی آرد: نزد بلغاء آن است که دعاگوئی چنان کند که تعلیق به اشیاء و زمان ممتد و یا غیر فانی با عبارات رائق و فصیح باشد و ترکیب لطیف و معانی بلیغ کند:
تا دهد درعالم کون و فساد از مهر و کین
بزم و رزم خسروان احوال گیتی را نظام
باد در دست محبانت لبالب جام می
بادت از حلق عدو تیغ زبان آور بکام.
چنین است در ’جامع الصنایع’ و این معنی مخالف حسن مقطعبه معنی حسن انتهاء است. ولکن از مجمع الصنایع فرقی معلوم نمیشود. زیرا که میگوید: حسن مقطع آن است که شاعر ابیات اخیر شعر را خوب گوید و به لفظ عجیب و معنی غریب ختم کند. و این در قصاید بیشتر دعا میباشد. (کشاف اصطلاحات الفنون). و رجوع به مرآت الخیال ص 114 و ترجمان البلاغه در حسن المقاطع شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از حسن مطلع
تصویر حسن مطلع
در ادبیات در فن بدیع آوردن کلماتی نشاط انگیز و مطبوع در بیت اول قصیده یا غزل که از حیث روانی، سلاست، استحکام و واضح بودن معنی موقوف به ذکر شعر ما بعد نباشد و بین دو مصراع نیز تناسب تام باشد برای مثال آمد بهار خرم و آورد خرّمی / وز فرّ نوبهار شد آراسته زمی (منوچهری - ۱۸۳)، براعت مطلع
فرهنگ فارسی عمید
(حُ نِ مَ طِ)
خوش بیانی. رجوع به ترکیبات حسن شود
لغت نامه دهخدا
(حَ سَ نِ مُ قَدْ دَ)
او راست: نمایشنامه ای به نام ’جعفرخان از فرنگ آمده’ که در 1301 هجری قمری چاپ شده است. (ذریعه ج 5 ص 109) (تاریخ ادبیات معاصر ایران)
لغت نامه دهخدا
(حُ نِ مَ)
نیکوگفتاری. خوش صحبتی. خوش بیانی:
چو گوش هوش نباشد چه سود حسن مقال.
سعدی
لغت نامه دهخدا
(حُ نِ مَ لَ)
تهانوی آرد: نزد بلغاء آن است که آغاز اشعار و قصائد و جملۀ منشآت الفاظ فصیح و جزیل ومعانی بدیع و مناسب حال آورد. کذا فی جامع الصنایع و این بعینه حسن ابتداء است. (کشاف اصطلاحات الفنون). و رجوع به ترجمان البلاغه شود، غیاث الدین رامپوری گوید: حسن مطلع بیت دوم از غزل و قصیده است که بعد از مطلع باشد. (آنندراج) (غیاث اللغات)
لغت نامه دهخدا
زیب بندی زیبایی آفریدگار است که مرزی دارد و کاستی یا نیستی نیز پذیرد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حسن مطلع
تصویر حسن مطلع
زیب آغازی
فرهنگ لغت هوشیار